دیشب به شدت تو این سیستم جدیده احساس بی پناهی کردم و زدم زیر گریه.... گریههااااا -_-
دیروز رئیس بهم گفت آماده ای تو جلسه امروز معرفیت کنم؟! گفتم: نههههه. گفت زودباش، تا آخر هفته فرصت داری خودت و آماده کنی. گفتم اوکی.
بعدش شب هم با همکارم حرف میزدم، واسه چندتا چیز که قبلا باهم انجام میدادیم برام مینوشت "موفق باشی" و حرفی از کمک و راهنمایی نمیزد. بهم گفت به جمع ما خوش آمدی، سعی کن تمام مسائلت رو خودت حل کنی و وابستگی نداشته باشی، اینجوری مستقلتر میشی.
بهش میگفتم من تو فلان چیز مشکل دارم میگفت گذشته تموم شد رفت، الان باید منعطف کنی خودتو :( اصلا حرفاش مثل قبل که جنبه همکاری و باهم بودن داشت، نداشت. منم به همه اینا و کلی کار دگ فکر کردم و نشستم گریه کردم .
بعدش دگ به خودم گفتم اشکال نداره حالا پوستت کلفت میشه.. بعدش دگ شروع کردم کارام انجام دادن :)
....
نمیدونم آخرش چی بشه!!
....
دلم نمیخواد حالا حالاها دانشگاه شروع شه
اووووووهههه انتخاب واحد ، فقط یک عمومیم مونده که اونم پاس کنم خلاص میشم
.. گویا این ترم ۱۵ واحد میشم
. ترم بعدش هم ۱۱ واحد و تماااااااااممممممم
....
مثل همیشه این ترم هم هماتاقی جدید خواهم داشت ، میپرسن خسته نمیشی آنقدر اتاق و دوست عوض میکنی؟؟ میگم نه
.
فقط خدا کنه خوب باشن
....
میگم این چه وضع مملکته؟؟ هاا؟؟ امروز دلار چنده؟؟
خدا بخیر کنه!