256 -










در حالی که از دانشگاه برگشتم و خسته و له ام ! ی پیامی دریافت میکنم که نوشته : شیدا تو وبلاگ داری ؟؟

شاخ درمیآرم از سوالش ! 

از اون جایی که همیشه ب جواب این موضوع فکر میکردم ! بهش جواب دادم بله عزیزم چطور ؟؟

 گفت دارم میخونمت !!


این شد که از اونجا کوچ کردم !

بعدش بهش تکست زدم منو ببخش که وبلاگم رو غیرفعال میکنم چون روزانه هام رو فقط برای خودم مینویسم و از اینکه آشناهام بخوننش و باعث بشه ی چیزهایی و بگم و ی چیز هایی و نگم فراریم ... 

اونم تکست زد : وا :| بعدم گف هر جور راحتی ! تو ببخش که باعث شدم بلاگت و غیرفعال کنی ! 


نمیدونم چ ها خونده ... گفت که تازه کشفت کردم ! 

بهم میگفت وای چ خوب مینویسی !

 هم کلاسیم بود و من اصلا دوست ندارم افکار ذهنیم علم بشه تو کلاس ... بخصوص که میدونم قطعا این جریان رو برای خیلی از بچه ها خواهد گفت ! 

اما منم ابایی از اینکه بد بشه و اونا کنجکاو تر بشن ندارم ... چون این حق منه که هر طور که میخوام و هر جا که میخوام بنویسم :))



پس آ پس روز شهرساز مبارک !!!

این قضیه و انتقال بلاگم ب اینجا ب قدری درگیرم کرد که حتی نتونستم اتفاقا و جشن امروز رو بنویسم ! 


شب خوش :)))


نظرات 2 + ارسال نظر
سینا سه‌شنبه 18 آبان 1395 ساعت 02:13 http://tanhatatintanha.blogsky.com/

قشنگ و صمیمی می نویسی. کلی از پستتاتو خوندم حیف دیروقته دیگه نشد همشو بخونم.

لطف داری و ممنون که وقت گذاشتی

روشناا پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 00:49

سلام شیدا جان خوبی؟ مرسی ک آدرس جدیدتو بهم دادی :)
شاید خنده دار باشه ولی تقریبا هر روز ب وب قبلیت سر میزدم ب این امید که برگشته باشی!

سلام روشنا جان بله خوبم خداروشکر تو چطوری؟؟
مرسی ازتو که بازم میخونی:)
وااااااای خدااااا شرمنده ام بخدا
بآید قبل از هرکاری پست های قبلیم رو محض اطمینان رمزی میکردم و بعد به دوستام آدرس میدادم...بخاطر همین زیاد پیگیر اونجا نبودم هر از چند گاهی واسه رمزی کردن پست های اینجا وقت میگذاشتم تا اینکه تموم شدش و منم فرصت کردم به بعضی از بچه های اونجا پیغام بدم :))
+ مرسی از همراهیت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد