صبح کلاس داشتم ! تا 11 سر کلاس بودیم و بعدش بخاطر نشستی که تو آمفی تئاتر بود زود تر کرکسیون کردیم و رفتیم اونجا...
یسری کلاس های آموزشی تو یکی از دانشکده ها برگذار میشد که دوست داشتم برم ببینم شرایطش چطوره ! و تو چه سطحی آموزش میدن و مدرسش کیه و ...
بعد خب ن میتونستم از نشسته دل بکنم نه از اون کلاسه ! نهار هم نخورده بودم ، سرویس هم تایم خودش رو داشت !
دیگه خلاصه قید نشست رو زدم و گفتم بعدا خودم فایل ارائه اش رو میخونم! رفتم جیرینگی نهار خوردم و مشغول حرف زدن با بچه ها شدیم تا سرویس برسه و سرویس رسید و ازش جا موندم بعد جلسه ی انجمن علمی هم دعوت بودم و باس اونجا هم میرفتم !دیگه نمیتونستم برگردم نشست ... کلاسه هم نمیرسیدم دگ کلا ! گفتم پ برم جلسه انجمن !
رفتم اونجا و کلی صحبت کردیم ! کلی کار هست که باید انجام بشه و کلی ایده که تو ذهن منه و امیدوارم از همه ی فکر ها استفاده شه !
بالاخره تو اون تایم یه کار کامل انجام دادم :|
بعد حالا دو تا فایل هم باید میگرفتم یکیش از یکی از ارشد ها و یکی دیگه اش از بچه های کلاس ...
دگ تو اون تایم هجوم کارها گیجم کرده بود حسابی به خیر گذشت :)))
...
اومدم خوابگاه و داشتم با دوستم تلفنی صحبت میکردم که دیدم ععععععع ! ی کاغذ چسبوندن رو دیوار با عنوان "قوانین اتاق"
خیلی خوب بود کلی حال کردم باش!!!!
ی بند هم خودش بهش اضافه کردم ، این که tv با موافقت همگی روشن شه ! شاید یکی بخواد اون تایم استراحت کنه یا درس بخونه !
Tv واسه بچه هاست و خودشون آوردن و دلم نمیخواد خیلی تو اتاق چیز شه تا جو اتاق و بهم بزنه ! چون ذاتا tv وقت تلف کنه ... بخصوص برنامه هایی که بچه ها نگا میکنن !
...
از همه مهم ترررررر روزمووووووننننن ممممموووووباااااااارررررررک ^__________^
کلی تبریک دریافتیم از تل تا اینستا و حتی اس ام اس که این روزا دگ فراموشمون شدتش ...
برنامه های دانشگا ما تو 3 روز برگذار میشه ؛ و اون برنامه ای که ما میخواییم بریم تشکل برگذار کنندش یکم اوپن تر و راحت تره و دوست داریم اونو بریم ! اما تا همین دیروز برنامه شونو کسل کرده بودن و کلی بحث و بیانیه و تهدید و افشا و چه و چه تا اینکه دوباره برنامه برگشت اما ی روز به تاخیر افتاد :| نمیدونم دگ فاز کسب کننده ها چی بوده !!!
اما خلاصه هست و میتونیم بریمش :)))
امیدوارم بازم گروه موسیقیشونفک کن اینو بخونن :
"گفتی می خوام رو ابرا همدم ستاره ها شم
تو تک سوار عاشق من پری قصه ها شم
گفتم به جای شعر و قصه های بچگونه
باهم بیا بسازیم زندگی رو عاشقونه
ما دو بال پرواز مرغ عشقیم، پرمیگیریم تا اوج آسمونها
جای حسرت تو قلب ما دو تا نیست، نمی مونیم با غصه تک وتنها
دو کبوتر، وقتی که دل بهم میبازن عاشقونه، با هم می سازن آشیونه
بیا ما هم مث کبوترا بسازیم زندگی رو ساده و پاک و بی بهونه "
پارسال که اینو داشتن میخوندن ، پسرا رسما داشتن میرقصیدن ما دختر ها هم یه خورده وضعمون از اون بهتر بود ... بخاطر همین هم حراست کلی بالا پایین پرید ! اما خب تا آخرش اجرا شد همه چی و بدون هیچ علم شنگه ای تموم شد :*)
ایشاالله امسال نیز هم همه چی خوب باشه *_____*
!
شب خوش