283-

1.5 ساعت باهم عربی تمرین کردیم ، آخرش دعوامون شد و گذاشت و رفت!

خواهر جانم رو میگم !

دراز میکشه و میخواد درس بخونه  ! منم میدونم به این حالت بشتر خوابش میگیره ! بهش میگم پاشو راست شین ، میگه ! هیچی نگفتم. اون آخرا داشت چشماش میرفت ، گفتم پشو برو دندونان و بشور بیا این 4تا دونه رم بخونیم بعد بخواب ... اینو کهشنید دگ کامل چشماش و بست میخواست بخوابه !هی بهش گفتم پاشو برو دندونات و بشور بیا ، پاشو برو دندونات و بشور بیا پاشو برو دندونات و بشور بیا !پاشد گفت اصلا نمیخوام باهام خونی توم ! ولم کن :llll باعصبانیت پاشد رفت دستشویی! منتظر موندم بیاد این 4 تا دونه رم بخونیم بگیره بخوابه       

 برگشت من و با دعوا از و تختش پرت کرد بیرون :l منم اومدم پایین وگفتم من و ببین که با کی دارم تمرین حل میکنم ! اصلا به روی خودش نیاورد و گرفت خوابید !


ب واقع با این بشر چه میشه کرد؟!!


من عموما هر کسی به جز ایشون حوصله ی زیادی دارم بعد ولی از خواهرجان انتظاراتم بالاست ...

معمولا همه ی تمرین کردنامون آخرش دعوا میشه !


واقعا موندم که چکارش کنم 


....


کوکی همون سگ دوستداشتنی و در عین حال ترسناکه (واسه من) پسرخاله مریض شده عملش کردن  ... دلم براش میسوزه ! آخه اون بنده خدا زبون ما رو نمیفهمه یا نمیتونه مثل ما صحبت کنه تا بتونه درد و مشکلش رو بگه ! همه ی حیونا گنا دارن :(




الان این موجود واقعا چطور میتونه درد جراحی رو تک و تنها بدون هیچ هم زبون و همدم (واقعی) تحمل کنه !

لابد الان خیلی داره بهش سخت میگذره !


امیدوارم زودتر خوب شه !


...

 امروز بعد از ظهری یک اقایی اومده بود دم در ، بعد منم تازه ازخواب بیدار شده بودم یکم که گذشت دیدم مامان نیومد تو بالاخره ! میخواستم یچی تنم کنم برم ببینم طرف کیه ؟ داره چی میگه ؟

 که مامان خودش اومد و گفتم کی بود ؟ گفت واسه گزینش استخدام پسر همسایه اومده بودن تحقیق :l به واقع یک لحظه برق گرفتم :l 

گفتم خب چی میگفت ؟ چی پرسید ؟ گفت میپرسید :خانواده شون چطورن ؟ با چه شکل و شمایلی بیرون میرن؟اهل م..اه؟؟وار<<<ه هستن ؟ تو خونشون دارن ؟ و...


بنظرتون ماهواره دگ قدیمی نشده ؟؟؟   

والا من که هیچ وقت قسمت سریالیش رو دوست نداشتم اما عاشق مستندای "م؟؟ن<<< و تو" بودم !همیشه خیلی باحال و جذابن !

سریال های ترکیه ای و آمریکای جنوبی فقط مخربن و انگار دارن آموزش بی بند و باری میدن !

چند قسمت از خیلی هاشون رو دیدم ! واقعا انقدر فیلم روی روابط میچرخه که اگر مفهوم خاصی هم داشته باشه این تحت تاثیر بودن بودن دگ مجالی برای دیدهشدن مفهوم نمیده !

هرچند که بعید میدونم مفهوم خاصی داشته باشن !

+ یک چیزی که این کارگردانای این سبک فیلم ها ازش استفاده میکنن اینه که زندگی آدم های مرفه رو به تصویر میکشن ...

و ذاتا اکثر آدم ها جذب دیدن همچین زندگی ها و داستانشون میشن ! در حالی که به نظر من این یک هربه است تا مردم رئ با لذت بشونه پای tv


همه ی اینها نظر شخصه منه و هر کسی میتونه نظر خاص خودش رو اشته باشه :))

فقد یک چیز : تاحالا شده توی اکیپ های دوستانهتون یکدومتون یک تکه کلامی یادبگیره و بعد یک مدت اون بشه تکه کلامم خیلی هاتون ؟ یا با دوستی آشنا بشین که مثلا از سبک لباس پوشیدنش خوشتون بیاد وبعدن کم کم حس کنید شماهم دارید مثل اون انتخاب میکنید ! ؟ یا خیلی چیز های دگ ...

میخوام بگم همه ی ما آدما تاثیر میگیریم ... چه از دوستامون چه از کتابی که میخونیم چه سریالی که دنبالش میکنیم ! این انکار ناپذیره ! پس یکم مراقب باشیم با چی و کی خودمون رو سرگرم میکنیم !! بیشتر اینارو دارم به خودم میگم که حواسم بیشتر جمع باشع




:)

نظرات 1 + ارسال نظر
بهامین دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 02:15 http://notbookman.blogsky.com

منم وقتی دراز بکشم‌درس بخونم خوابم میبره.خخخخ
هاپو بیچاره.

اره باباااااا کیه که خودشو بیدار نگر داره تو اون حالت
اوهوم خیلی گناداره کوکی بیچاره :(((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد