یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

سعی کن مفید باشی!

اون یک مدت فشار مالی که روم بود خیلی درم اثر کرده، طوری که الان که اومدم خونه، به خرج های غیرضروری مامانم و خواهری واکنش نشون میدم. هعی میگم مگه این لازمه؟ مگه واجبه؟؟ برای چی میخرید؟؟ 

خواهر که به هیچ عنوان تو کتش نمیره.. ولی مامانم و راضی کردم با اولویت بندی جلو بره، یکم پس انداز کنه برا خریدهای گنده ای که برا خونه در نظر داره! فعلا گفته اوکی! البته دلیلمم منطقی و حرفه ای بود.. چون مثلا برای تغییر دکوراسیون خونه یکسری کارها اول باید انجام بشه بعد یکسری کارها و خریدهای دگ! 


اووووووه اگر بتونم موفق شممممم  

به این فکر میکنم،‌ بیچاره بابام چه میکشههههه!!! 

با اینهمه زحمت برو پول درآر... بعد ببرن برای  چیزهای غیرضروری و بی کیفیت خرجش کنن!! 


به خواهر میگم برا چی هر سال پالتو میخری؟؟

پارسال فکر کنم دو تا خریده بود! بعد امسالم میگه بریم یکجا حراج زده ازش پالتو بخرم! میگم برا چی آخههههه؟؟؟؟ وقتی هنوز چند تا پالتو خوب و تمیز داری برای چی؟؟؟ میگم چون قیمتش مناسبه باید بخری؟؟؟ واقعا اشکم میخواد دربیاد! ! مامانمم پایه شه! 

واقعا مخم سوت میکشه! 

بهش میگم برو یک چیز عالی و خوب بخر، ۵-۶ سال خوب ازش استفاده کن! میگه برای چی؟؟ چند تا ارزون و متوسط قیمت میخرم ولی هر سال میخرم

موندم چطور تو ذهنش فرو کنم ؟؟؟ 


برا من کیفیت زندگی مهم شده... دلم میخواد از برندهای خوب و مناسبی که شناسایی کردم خرید کنم، نه هر جنس چینی و ایرانی یا هر کشوری! 

یک پالتو و دارم فکر کنم اونو از دوم دبیرستان دارمش ، من امسال دارم لیسانس میگیرم،‌ حدود ۷ ساله :)) انقدرم دوسش دارم و همچنان وقتی میپوشمش توجه ها به سمتش جذب میشه! هنوز تو اوجه!   


اولا بنظرم خرید زیاد و اعتیاد بهش میتونه وقت آدم و بگیره! 

دوما این خوب نیست که ما بهترین هایی که در توان داریم رو از خودمون دریغ کنیم.

سوما الان دوره و زمونه ای نیست که سرمون همچنان تو برف باشه و مصرف گرای صرف باشیم.. باید توجه کنیم چکار داریم با دنیامون میکنیم.

الان سال هاست که دارن راجع به خریدهای بادوام و صرفه های اقتصادی و محیط زیستیش صحبت میکنند.. هعی میگن کالای با دوام بخرید، حتی اگر وسیله ای تون کاربرد اصلیش رو از دست داد به طرق دگ ازش استفاده کنید تا زباله کمتری وارد چرخه کرده باشید... اما ما انگار تا چوبش رو نخوریم حاضر نیستیم کله مونو از برف بیاریم بیرون!!!


 حیییف و واقعااااا حیف... 

آران

من همیشه فکر میکنم دوست خوبی برای دوستام نیستم؛

یکی از دلایل مثلا این بود که هیچوقت تاریخ تولدای دوستام و نمیدونستم یا اشتباه میکردم که کی کِی بود! 

خب بعضیا واقعا بهشون برمیخوره!! 


یک موقع هایی هم رسم و رسومات دوستای صمیمی بودن میره رو مخم یا شاید بهتر باشه بگم نمیتونم هضمش کنم... مثلا اینکه به دوست صمیمیت باید بگی در چه حالی و کی اومدی و کی رفتی و ...


...

الان آران توی یک برهه سختی از زندگیشه! خیلییییییی سخت! 

یک وقتایی حالش خیلی بد میشه... فشار زیادی روشه..

بعد من حس میکنم ناراحتش میکنم ولی اون چیزی بهم نمیگه! 

با وجود اینهمه فشار فکر کن منم اذیت کنم :'(


اون آدم قوی ای هست... حتی میدونم گریه کردن براش سخته ... برای منم تا همین چند وقت پیش سخت بود ولی الان خیلی راحتم! فقط به خودش و افکار بد و بیراه میگه؛ دوست دارم یک طوری کمکش کنم با گریه اندوه و فشارش رو خالی کنه .. ولی براش تعریف شده نیست اصلا گریه... 

اون فشار رو در قالب خشم از خودش بروز میده... کاش عصبانیتش خیلی زود کمتر بشه و اوضاع بهتر بشه زود به زود! 


وقتی به مشکلاتش فکر میکنم خودم هم دلم میگیره ولی امییییدوووااارم خیلی زود شادی های پایدار بیاد تو زندگیش و من هم بتونم آدم موثر تری باشم تو زندگیش! 

دلم نمیخواد حس یک کسی که گزینه بهتری هست توی  دوستاش نسبت به من داشته باشه! دوست دارم واقعا خوب باشم..

حس میکنم خیلی آزاردهنده صحبت میکنم... واقعا باید یکم روی صحبت کردنم کار کنم... حس میکنم با نیش و کنایه صحبت میکنم! شاید این هم راه بروز خشم من هست! نمیدونم والا!

دعا کنید براش لطفا :))))

۳۸۲-

بابام امشب برام پول ریییختتت (اشک شووق ) 

از اون ۱۰۰ تومن دو هفته پیش فقط ۳۵۰۰ تومن کم آوردم و این برای من ولخرج موفقیت بزرگیه  (بازم اشک شووق )


البته ته کارت ۸ تومن موند ولی فکر کنم دگ قابل برداشت نبود تا ۵ تومنش!  خلااااصه، خوب خودم و کنترل کردم :) و خیلی خوشحالمممممم 

من همیشه با خودم سر جنگ دارم، میخوام خودم‌رو به خودم ثابت کنم (شخصیت عالی طلب ) هزار بار هم که ثابت کنم بازم میگم کمه! یا خوب نیست! 

دارم سعی میکنم اون ۳۵۰۰ تومن رو هم به خودم ببخشم و‌ خوشحال باشم بیشتر..

من قابلیت اینو دارم تو جیک ثانیه ۱۰۰ تومن رو نابود کنم و الان اینکه دو هفته با ۱۰۳۵۰۰ تومن زندگی کردم ینی عملکردم خیلی بوده دگ  

فقط لازم به ذکر وقتی شروع کردم به این روند همه چی داشتم، یعنی میوه و تنقلات و مواد آشپزی و غذا پختن و...

هفته پیش هم رفتم رفاه خرید و به اندازه ۴۰ تومن میوه و تنقلات خریدم بین درس خوندن بخورم! 


یک فکر اقتصادی که کردم این بود که من چون بین هربار که برمیگردم سالن مطالعه، موقع برگشت یک چیزی با خودم میبرم پایین که همراه درس بخورمش، به این نتیجه رسیدم مهم اینه چیزی با خودم ببرم که وسطا گشنم نشه، زیاد حجم چیزی که با خودم میبرم پایین مهم نیست! بنابراین وقتی رفته بودم خرید رفتم سراغ تنقلات کوچیک و ریزتر.. و تعداد زیادی ازشون خریدم، مثلا به جای دو تا کیک گنده ۴ تومنی!  ۸ تا کیک متوسط یا کوچیک هزار تومنی برداشتم! 

البته قبلنم استراتژیم این بود که خب اون کیک‌رو تو دو نوبت یا تو سه نوبت میخورم اما میدیم عملی نمیشه.. ینی همون دفعه اول تمومش میکنم یا فوقش وعده دوم ! بر همین رفتم سر بسته های کوچیک و الان خیلیم راضیم از این تصمیم


حالا که حساب شارژ شده باید طبق لیست برم خرید والا باز خرجم بالا میره. کامل مشخص بکنم به چیا احتیاج دارم تا چند روز آینده بعد برم خرید؛ تا جایی که یادمه تا چند روز دگ خمیر دندونم تموم میشه، کرم مرطوب کننده‌ام هم همینطور، رب هم دگ آخراشه! همه تنقلاتم امروز تموم شدند، میوه هم خواهم خواست. فعلا همینآ تو ذهنمه؛ ها راستی یک مدت دلم میخواد برم سوسیس گیاهی بخرم :))) میخوام بخرم با خودم خونه هم ببرم خانواده هم بخورن آشنا شن    بدونن به لحاظ مزه فرقی با سوسیس های گوشت ندارند :)))


...

سه شنبه و چهارشنبه دو تا امتحان دارم! 

کنکورم و نمیتونم خوب بخونم به خاطر این امتانا :( عذاب وجدانش رو دارم.

دیروز پا شدم رفتم دانشکده مون برا حل یک مشکل آموزشیمون  و اینکه نامه بگیریم بریم به شهرداری، کار آموزشی که با ناز و افاده مسئول حل نشد، نامه رو ولی گرفتیم و رفتیم شهرداری ولی مسئول اونجا نبود و دست از پا دراز تر برگشتیم، وقتی رسیدم نهار ماکارونی درست کردم،‌اومدم همراه با یانگوم نهار خوردم و خوابیدم و یکم بعد پا شدم رفتم حموم! بعد حموم رفتم که درس بخونم ولی مشغول برنامه ریختن ها شدم و فقط دو ساعت زبان خوندم ولا غیر :/

امروز هم باز فقط زبان خوندم و اون درس عمومی رو :/// هععععییییییی خداااا ! 


...

اهل پادکست هستید؟؟ وای من جدیدا اهلش شدم  عالیههههه، کلی حس خوب بهم میدن... حس میکنم وقتی گدش میدم اوقات پرباری دارم...

من از ناملیک گوش میدم :)

اسم‌پادکست هایی هم دنبالشون میکنم، دایجست، استرینگ کست و استرینگ بوکس هست :) 

خوشم اومده ازشون 



...

فعلا همینا، دگ دیر وقته برم بخوابم :)