یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

12 شهریور ۹۹

این روزها به شدت مشغول کارهای تحویل پروژه ام هستم. 

شنبه تموم میشن ولی منم واقعا له اممم! !! کاش کرونا نبود میشد یه سفر خوب رفت!

خستگیام در بشه :))) 

دلم یه سفر تنهایی میخواد :))) شایدم خوابگاه و زندگی مستقل :)) 


کلا دلم برا با خودم بودن تنگ شده... 

تو این ۴ سال سابقه نداشته این قدر از زندگی مستقل دور باشم! امیدوارم شرایط زودتر اوکی شه بریم :))

فقط همین کار و میشه کرد :)) امیدواری :))


...

زندگی داره بهم تنه میزنه ... نکه بدم بیاد از ذاتش از اینکه من و به خودم میشناسونه خوشحالم... هرچند دوست داشتم تنه نزنه بیزحمت 

...

اوه امروز دختر استادمونو دیدم، معمار بود.. داشت با یه پیج خارجی مصاحبه میکرد. .. خیلییییی زبانش فول بوووددد خیلییییی واقعا خیلی خوشم اومد :)))

دختره تو فرانسه به دنیا آمده ولی ایران بزرگ شده، تا جایی که میدونمم ایران زندگی میکرد ولی زبانش عالییی بود ***____***

...


دگ همینا :)) شاید در شب های بعد بیشتر نوشتم :)))