یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

از اتفاقات جدید

امروز دوباره همکاران گل کاشتند. 

یکی برنامه ناقص دیشب بهم داده بعد امروز کاملش رو برام فرستاده.

اون یکی اومده با یک لحنی دستوری برام نوشته خانم فلانی فلان کارها و بکن. منم بهم برخورد.

شروع کردم به بحث! کوتاهم نیومدم. 

به اون همکار اولیه هم گفتم بهتر از این به بعد اینجوری برام بفرستی ... گفتم تا الان هرچی تو گروه قرار گرفته شما فرستادی من قرار دادم، خوب و بد بسته به توعه

به اون دختره هم خوب جواب دادم نشست سر جاش.

بخدا کار رئیسست، به اون اولی گفته برنامه رو بفرست گروه به این دختره هم گفته تو تذکر بده. منم که همشونو شستم پهن کردم. بخوان با پیغام پسغام ادامه بدن مینویسم برا رئیسه که من انتظار دارم حرفت و به خودم بگی نه این کارمند و اون کارمند.  آدم نمیدونه خوش آمدگویی هزار باره تونو باور کنه یا گروهی عمل کردن سه‌تاییتون و پیغام پسغام؟!؟!!!


بعدش شب دوباره منم با دختره با لحن دستوری حرف زدم ببینه جریان چیه! توی گروه دگ‌مون هم یکجا بحث پیش اومد نوشت خانم مدیر راجع به اعضامون ادبیات درست استفاده کنید نوشتم خانم مدیر با هرکی مدل خودشه، گفت چه بد گفتم کجاش بده خیلی هم خوبه 

کلا شب میخواست منو آروم کنه ولی نتونست گند صبحشونو جمع کنه.  برگشته میگه رئیس بفهمه راجع به اعضا اینجوری حرف میزنی میکشتت؛  گفتم رئیس خودشم اینجوری حرف میزنه، حالا چیز بدی هم نگفته بودم به دوتاشون گفتم تحفه! میگه نه به حرف زدن کتابیت تو گروه، نه الان، میگم عاره  دگ اونجا باهام اونجوری  حرف میزنن منم اونجوری جواب میدم. میگه اونجوری خوبه اونجوری باش. آخهههه آدم چقدر پر روووو؟؟؟

آخرشم یک بحثی شدر خواست جمع کنه نشد. من افتاده بودم رو دنده لج هرچی میگفت کوتاه نمیومدم. تقصیر خودش بود. تقصیر سیستم و طرز تفکرشون. منم این مدلیم بهتره خودشونو وفق بدن. من همه جوره انعطاف نشون دادم ولی سر این چیزها کوتآه نمیام. تا ببینم باز چی میگن. 

معارفه :)))

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دیشب به شدت تو این سیستم جدیده احساس بی پناهی کردم و زدم زیر گریه.... گریه‌هااااا -_-

دیروز رئیس بهم گفت آماده ای تو جلسه امروز معرفیت کنم؟! گفتم: نههههه. گفت زودباش، تا آخر هفته فرصت داری خودت و آماده کنی. گفتم اوکی.

بعدش شب هم با همکارم حرف میزدم، واسه چندتا چیز که قبلا باهم انجام میدادیم برام مینوشت "موفق باشی" و حرفی از کمک و راهنمایی نمیزد. بهم گفت به جمع ما خوش آمدی، سعی کن تمام مسائلت رو خودت حل کنی و وابستگی نداشته باشی، اینجوری مستقلتر میشی. 

بهش میگفتم من تو فلان چیز مشکل دارم میگفت گذشته تموم شد رفت، الان باید منعطف کنی خودتو :( اصلا حرفاش مثل قبل که جنبه همکاری و باهم بودن داشت، نداشت. منم به همه اینا و کلی کار دگ فکر کردم و نشستم گریه کردم 


بعدش دگ به خودم گفتم اشکال نداره حالا پوستت کلفت میشه.. بعدش دگ شروع کردم کارام انجام دادن :)

....


نمیدونم آخرش چی بشه!!

....


دلم نمیخواد حالا حالاها دانشگاه شروع شه

اووووووهههه انتخاب واحد ، فقط یک عمومیم مونده که اونم پاس  کنم خلاص میشم .. گویا این ترم ۱۵ واحد میشم. ترم بعدش هم ۱۱ واحد و تماااااااااممممممم

....

مثل همیشه این ترم هم هم‌اتاقی جدید خواهم داشت ، میپرسن خسته نمیشی آنقدر اتاق و دوست عوض میکنی؟؟ میگم نه .

فقط خدا کنه خوب باشن

....

میگم این چه وضع مملکته؟؟ هاا؟؟ امروز دلار چنده؟؟ 

خدا بخیر کنه!



چند تا استیکر لبخند عمق خوشحالیم رو میتونه نشون بده؟!

پنج‌شنبه ۱۸ مرداد ۹۷ ساعت ۱:۲۰ ظهر دومین پیشنهاد کاری رسمیم رو دریافت کردممممم :))) بعد از چند تا پرسش نوشتم چشم من در خدمتم و همه تلاشم رو خواهم کرد. رئیس برام نوشت پس مدیریت این پروژه رو میدیم به شما! مطمئنم با حضور شما ما پیشرفت چشم‌گیری خواهیم داشت. 


اون موقع فقط دستام و از خوشحالی مشت کردم و بردم بالا و خودم فشار دادم...

اما الان با خودم میگم: لعنتییییی، چطوووووررررری آخههههه! 


میدونم قراره له بشم ولی من عاشق له شدنم!

هوووممم، تابستوووننن

دلم نمیخواد هعی خودم و سرزنش کنم و بگم چرا اینجا کم مینویسم و کم روزهام ثبت میکنم؟! 

بهتره اینجا همینقدر دوست داشتنی باقی بمونه و حضورم از رو اجبار نباشه! 


حس میکنم یک مدت هیچ رشدی در خودم نمیبینم، یعنی آنقدر مطالعه و دیدن و شنیدنم کم شده که نمیدونم قدم بعدیم برای بهتر شدن چی باشه!!


برای ارشدم برنامه خاصی ندارم، یعنی داشتم الان فعلا به حالت تعلیق در اومده!! 

من عاشق شیدای پارسال تابستونم، شجاع و در جست و جوی حقیقت! باید سریع برگردم به اون حالت! یکم سخته، چون حقیقت رو پیدا کردن همیشه سریع نیست و الان من وقت کمی دارم.

کلا این چیزها تو ذهنم وول میخورن، چند روز پیش اشکم در آوردن ولی اگه نتیجه قرار بهتر باشه من حاضرم! !!!



دگ‌ همینا :))

هووومممم بزودی میام میخونمتون