یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

انتقادات شدید

به شدت آدم انتقادگری هستم! به شدت!

تشخیص مو از ماست برام راحتی برام!

مهم اون بخش منتقد بودنِ تند بودنشه! انتقاد حتی با لحن تلخ یا نابود کننده... البته بی منظور! 


همگی ناشی از عدم مهارت در این زمینه است...

دارم کنکاش میکنم ببینم چطور میشه از این خصلت در مسیر درستش  استفاده کرد! هم حیقه و هم نتیجه قابل تامله



...

سر یک موضوعی برای چندمین بار با مامانم بحث میکردیم! باد انتقاداتم چنان زیاد بود که  امیدوارم بتونه امشب خوب بخوابه :))



دانشجویی با ما چه ها که نکرد ><

امروز مامان  رفت مراسم ۴۰ ام یکی از اقوام تهران! 

تازگیا میبینم چقدر وابسته اش شدم منی که بهم میگفتن چطور آنقدر بی احساسی؟ :/// چرا دلت تنگ نمیشه برا خونه!؟! 


الان نسبت به ۳ سال پیش خیلی بیشتر دلم برا خونه و مامانم و بابام و خواهر تنگ میشه! 

همشونو خیلی محکم و سفت میبوسم که یک وقت حسرت محکم بوسیدن و سفت بغل کردنشون به دلم نمونه، البته این مدل ابراز احساسات فقط‌ برای خودم لذت بخشه اونا میگن چخبرته؟! یوااش! !!!!!

دگ به هرحال آدما تغییر میکنند! عجیبه ولی

دغدغه یک کنکوری! 3

امروز حالم خوب بود...

چشمهام صب  باد کرده بود گفتم الان بابام میگه چی شده!عمیقا الهی بمیرم برا خودم که زود حالی به حال شدم! 

احتمالا دارم پریود میشم که خب بی تاثیر نیست! 



...

امشب اومدیم خونه مامان بزرگ :)

با خواهری و مامان :)

مامان بزرگ و خاله ام و دیدم:))) 


درسته رگه‌های درونگراییم قویه ولی با دیدن فک و فامیل نزدیکم خوشحال میشم :)

...


فردا باید کلی کار انجام بدم :))

چه خوب که تعطیله...

یادم افتاد به وقتی که کار میکردم و وقتی تعطیل رسمی داشتیم خوشحال میشدم 

دغدغه یک کنکوری! 2

امشب کلی گریه کردم و غصه خوردم..

مهم تر از همش بخاطر اینکه اکر نشه اون چیزی که دلم میخواد چی میشه! 

بعدش برای تمام مباحث نخونده ام و فرصت کم تا کنکور! 



پیشرفت خوبیه! برون ریزی!!


دغدغه یک کنکوری!

امروز درس نخوندم، حوصله نداشتم! 

عذاب وجدانش رو هم ندارم چون فکر کنم لازمش داشتم. 


فکر حجم درسهای مونده و نخوندم اذیتم میکنه  فکر اینکه چقدر مونده و چقدر باید خونده هام رو مرور کنم و چقدر از هدفم دورم یا نزدیکم همش ذهنم و درگیر میکنه! 


! چقدر احتیاج دارم یکی که نتیجه ای مثل هدف من داشته بیاد بهم بگه منم تو این برهه اینجوری بودم!!! چقدرررررر لازم دارم! 

چند شب‌ پیش خواب میدیم توی همون شهرم!

فقط امیدوارم!


کمتر از سه ماه به برگزاری  آزمون ارشد زمان باقی مونده...

یعنی چی قرار بشه؟!  .. خدایا اگه هستی، کاش کمک کنی با آرامش درس بخونم.