یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

اولین روز کاری رسمییی :)

امروز اولین روز کاری رسمیم بود.

همون حدود ۷:۳۰ تا ۸ تو اداره جلسه داشتیم با رئیس، تا ۹ و ربع اینا تو جلسه بودیم و دگ نیم ساعت آخرش من حس میکردم دارن چرت و پرت میگن بهم!! 

از جلسه اومدیم کسی نتایج جلسه و توصیه های رئیس رو مکتوب نکرد! یه برگه برداشتم یادداشت کردم خودم.

...


داشتیم رو پروژه خودمون کار میکردیم که رئیس به یکی از همکارا یک پروژه دگ داد! اونم بلد نبود از من کمک خواست.. منم علارغم میل باطنیم بهش کمک کردم... 

یه بخشی از کار خودم موند..


...

سه نفر قبل از من و یه آقایی دارن تو این پروژه فعالیت میکنن.. اونا ۵-۴ ماه قبل ما اومدن اما ریاست و مسئولیت و اینایی در کار نیست!! ولی اینا خیلی خودشونو عالم میدونن و یکیش که رسما اسم مدیر هم رو خودش گذاشته اینه که رو زیاد نمیدم بهشون، امروز میگفتن کار ببرین خونه :)) گفتم خونه کار نمیبریم :)) من نمیبرم یعنی :) حالا اون یه تیکه کاری که مونده بود رو البته آخر شب براش فرستادم ... اما طبق گفته حراست خونه کار مار ببر نداریم :))) منم دوست ندارم تو خونه هم کار کنم :)) 

دلیلی نداره، اضافه کاری اینا که نیست، خونه جای استراحت و بازیابیه :) حالا جدای از اون من خودم خونه درس دارم و برنامه های خودم رو :)

...


اون یه تیکه کاری که خونه انجام دادم و براش فرستادم :) پسره یه ایرادات الکی پلکی میگرفت :) 

آخرش گفت من نتونستم منظورم و به شما برسونم خودم انجام میدم شنبه بهتون میگم، فعلا جوابش و ندادم، ایشالله عمری باشه فردا براش مینویسم هرطور راحتی

...


مث کار اولم اولین روز درگیری لفظی داشتم  خداااا     

...


یادمه تو کار اولم .. یکی از همکارا چون میدونست همه کوچیک ترم یا ناواردم یه طور طلبکارانه باهام حرف زد :))) اون موقع بیست ساله ام بود :)) همون موقع جوابش و دادم و حرفی باقی نموند:)) خلاصه شروع طوفانی از ویژگی های بارز من هست  به مرور میشناسنم     .

...


دگ اینم اینجوری :)) ایشالله تا فرداااا :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد