یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

مامانم استاد عذاب وجدان دادنه..

مامانم استاد عذاب وجدان دادنه..


یکی از مهارت هایی که بعد از بالغ شدن و شناخت جزیی از این دنیا باید در خودمون تقویت کنیم اینه که فیلتر داشته باشیم برای پذیرش یا عدم پذیرش خیلی از حرفا! اینم مستلزم اینه که خودت و خوب بشناسی.. تا اگر کسی دست گذاشت جای حساست شاخکات تیز شه فیلتر رو روشن کنی:)

متنفرم از واسط بودن! متنفر!

بخاطر همین ترجیح میدم فیلترم هر دقیقه روشن باشه و ازم انرژی بگیره تا اینکه یهو خودم و در نقش حال بهم زن واسط ببینم :)


اینه که به جای اینکه در پک نیک باشم.. نشستم دارم تو وبلاگم مینویسم.. میوه میخورم و بعدم به کارهای دانشگاه میرسم :))))))))

هر چی آدم موفق تر میشه ممکنه منزوی تر هم بشه

دیروز و پریروز دو تا روز خیلی خوب بودن

خیلی دوییدم! خیلییییی ... اما برا اتفاق خوبی میدوییدم بنابراین دوسش دارم. بعدا ازش بیشتر میگم :) 



...

میگم چقدر اینکه میگن وقتی آدم معروف میشه منزوی تر میشه درسته... بنظرم هرچی موفق تر هم باشی این انزوا عه بیشتر میاد... 

باید بری با هم رده‌ای هات بچرخی :) باید وارد فاز جدیدی بشی تا جای خالی کسایی که دگ از هم دورین و کمتر حس کنی :))

نکه آدم خودش نخوادا... کسای دگ نمیخوان :( شایدم بخوان اما یه سری احستساتشون اونارو دور نگر میداره :)) 


خلاصه اینجوری