یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

341-

یادمه خواهری که خیلی کوچولو بود مامان بهش بیسکوئیت مادر و با آب جوش میداد :)))))

بعد منم میرفتم واسع خودم درست میکردم ازش  

لعنتی خیلی خوش مزه بود! الان دلم هوسش و کرد 

...

میدونی وقتی یک کار متفاوت از بقیه انجام میدی همه مخالفا منتظرن ثابت کنن که اشتباه رفتی :))) من درکشون میکنم چون خودمم یک مدت بخاطر جرئت نداشتن مثل اونا دنبال انکار اون قضیه بودم!!

مثلا حالا که گوشت نمیخورم میدونم خیلی ها منتظرن یک بهونه جور کنن که ببین ضعیف شدی ببین فلان مریضی و گرفتی و..... 

بخاطر همین سعی میکنم بیشتر مراقب خورد و خوراکم باشم 

ذاتا هم گیاه‌خواری یکی از اهدافش سلامتی هست :)))

مثلا الان من هوس پفک کردم و دلم میخواد و دو هفته است که نخوردم ! عوضش امروز و دیروز تنبلی کردم و ناهار چرب و چیلی خوردم!!!

بخاطر همین خودم و جریمه میکنم و نمیرم پفک بخرم !!

...

راستی خیلی درگیرم با خودم که با استاد" عین" خود برتر بین وردارم یا اونیکی استاد :))) 

بچه ها انقدر اصرار کردن تا بالاخره باهاش ورداشتم اما اصلااااا راضی نیستم و یکجورایی حس خوبی ندارم :((

نمیدونم چکار کنم؟؟؟!!!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم شنبه 25 شهریور 1396 ساعت 20:41

منم مزه ی بیسکوییت کادر و اب رو دوست دارم ;-)
استاد عین و ک دوست داشتی؟چ شده؟؟

اوهوم ^_^
استاد عین به لحاظ تدریس خوبه اما یکم نگاه های از بالا به پایین و خاصی داره که جنبه های منفیشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد