یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

امروز که تو اخبار خبر اعدام قاتل آتنا رو پخش میکردن داشتم نهار میخوردم!!!

یهو ضربان قلبم رفت بالا، یهو تند زدنشو حس کردم!!! سعی کردم نگاه نکنم به تی وی اما مرد اعدامی حرف های آخرش و ترکی گفت و منم شنیدم، قلبم تند تر زد!! نگاه به تی وی کردم دیدم از جرثقیل آویزونه، دستاشم از پشت بسته ان!!!

وایییی ریتم ضربانم دیونه کننده شده بود، یک جوری که دست از غذا کشیدم!!

یکبار دگ یک چیزی درونم گفت: کُشتن نه!


نظرات 2 + ارسال نظر
شباهنگ پنج‌شنبه 30 شهریور 1396 ساعت 06:38 http://nebula.blog.ir

چی گفت مگه؟
پشیمون بود؟

اره گفت گرفتار شدم و پشیمونم!

نسیم پنج‌شنبه 30 شهریور 1396 ساعت 16:26

میدونی مرجان کسی ک انقد راحت میتونه ب خاطر هوای هوس خودش جون ی دختر بی گناهو بگیره رو اگ اعدام نکنن ممکنه بعدا ب خاطر همین هوس کلی ادم رو بیچاره کنه...ب نظرم خصوصیاتو شخصیت ی ادم چیزی نیس ک ی روزه بشه عوضش کرد ینی این پشیمون شدنشم ب نظر من واقعی نبوده....یا حتی اگ تو این لحظه واقعی باشه مطمئنم تو شرایط مشابه نمیتونه جلوی نفسش وایسته
میدونی ادم باید کلی روی خودش و نفسش کار بکنه ک بتونه تو موقعیت هایی ک وسوسه انگیزه جلوی هوسش بایسته و بگه ن...حالا چ شهوت باشه چ حق مردم خوردن ...وقتی تو کل عمرت نیومدی در مقابل این جور چیزا وایستی نمیتونی ی دفعه همه چیز رو عوض کنی اینا خیلی زمان میبره....

میدونی نسیم وقتی ما هم از روی عصبانیت و خشم سریعا یک نفر رو که جون کس دگ ای رو گرفته میکشیم پس ما با اون قاتل چه فرقی داریم؟؟
چرا فکر نمیکنیم میتونیم بهش کمک کنیم تا خودش رو اصلاح کنه... اصلا شاید اصلاح هم نشه اما چرا دار زدن؟؟ اگر اون بچه زده بود خوشحال میشدر ببینه یک گناه کار و جلو چشماش دار میزنن؟؟
ما مالک جان هم نیستیم که بخواییم برای جان اطرافیانمون ارزش تعیین کنیم. مثل ارزش کشتن یک نفر دگ یا یک دیه ۲۰۰ ملیونی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد