یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

ماجرای رئیسی که دگ رئیسم نیست!

رئیس استوری گذاشته بود تو واتساپ و به پیج اینستاگرامش لینک داده بود! رفتم تو پیج و پیشرفت هاشون  و دیدم و به شدت اعصابم خورد شد! 


میدونی؛ دارم به این فکر میکنم که چطور میتونستند انقدر منفعت طلب باشند؟؟ 

فقط وقتی که با خودم میگم حلالش نمیکنم دلم یکم آروم میشه و الا نه! 

از دست خودم ناراحت نیستم و خوشحالم که روان سالمی داشتم و حقه باز و منفعت‌طلب نبودم! 

آرمانها و ادعاهاشون زیباست ولی عمل بهش فقط در راستای منفعتشون هست و اگر این منفعت نباشه دگ همه چیز کشکه! 


حرص فراوانی درونم رو فرا گرفته و احساس میکنم تمام اون حدود ۹ ماه از بی تجربگیم سو استفاده شده! عمیقا دلم میخواد تلافی کنم :) عمیقا دلم میخواد یک دعوایی راه بندازم :) عمیقا :)

عمیقا حالم از منطقی بودنم بهم میخوره! 

 



بعدا نوشت: 

به آران میگم اینجوری، میگه از کجا میدونی اوضاعشون آنقدر گل و بلبله! !!!! 

دیدم منطقی میگه  

همچین استعداد اغراق کردنی دارن شدیییید

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد