یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

اول هفته است و حس خوبی دارم :)

صدای پرنده های توی حیاط میاد هعی :)

صدای باد، بارون گهگاهی :))


رفتم به یکی گفتم مشاورم باشه، قبول نکرد بعد میخواستم محکم بزنم تو پرش ولی نزدم.. چون یکمم حق داشت  اینجور مواقع تخسیم میگیره میرم تو فاز اینکه اوکی پس منتظر باش تا کامل روشنت کنم -_'

حالام باید بشینم خودم برنامه بریزم! 


..

یک نتیجه گیری که حاصل کردمم اینه که دنیا و جهان خیلی جدی تر و پر زور تره و برای ناز و عشوه و ضعیف ها جا نیست یآ لااقل جای خوب و دندون گیری نیست :) :/

هیچی دگ همین! 


...

دیروز یک فایل صوتی از هلاکویی گوش دادم راجع به حرمت نفس :) دوستش داشتم :) 


...

این چند روز انقدر استراحت کردم و راه رفتم که دست و بالم باز شده... خوبه و خوشم میاد از این مدلم :)) 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد