یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

آران

من و آران رو خیلی رویا پردازی ها و علایق تفاهم داریم 

اما یک سری رفتارهایی داره که من شاید تا قبل این ندید میگرفتم اما تصمیم گرفتم ندید نگیرم! ما تفاوت های زیادی هم داریم مثل همه دوستای صمیمی! 

اما من به این نتیجه رسیدم گذشت از برخی رفتارهاش یعنی ندیدن خودم و پاگذاشتن رو شخصیت خودم!! برای همین ارتباطم رو باهاش کم کردم!

بارها بهم گفته بود نمیخواد رابطه مون کمرنگ بشه! منم اون رو دوستی میدیدم که تو خیلی موارد به شدت هم رو درک میکردیم، اما راستش من الان خودم و آرامشم رو انتخاب میکنم و نمیخوام و نمیتونم خشونت و عصبیت رو تحمل کنم! در واقع میتونم تحمل کنم اما نمیخوام به خودم و روانم آسیب بزنم! نمیتونم کنارش بایستم و کمک کنم آروم تر باشه.. چون اجازه نمیده و سخته! 


حس میکنم من فرشته نجات نیستم! مسئولیتی ندارم!! نکه نخواسته باشم یا تلاش نکرده باشم اما بیشتر از این نمیخوام بجنگم!!!

آدما آسیب میبینن. .. زخم های شدیدی برمیدارن! اما فکر نمیکنم تا خودشون نخوان یا وقتش نرسه بشه براشون مرحمی دوخت :) 

کاش وقتش برامون زودتر برسه تا راحت بشیم تا مدت بیشتری از عمرمون رو راحت باشیم :) 


دلم نمیخواد حس کنه طرد شده و بنظرم الان که دارم با این شیوه پیش میرم خودش هم واقعه که اشتباه میکنه و اینجوری شاید این حس رو نداشته باشه :)

عمیقا براش و برا خودم آرامش آرزو میکنم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
م سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 01:08 http://L-r-y.blogsky.com

این روزا به این نتیجه رسیدم که نباید به خاطر ناراحت نشدن دیگران حرف و رفتار نامناسب ببینم و چیزی نگم. بالاخره باید یکی بهشون گوشزد کنه کارشون اشتباهه یا لااقل تو رابطه باهاشون کمی به فکر خودم باشم
دارم تلاش میکنم البته‌

اره
اگر تو هر رابطه ای مراقب خودت نباشی آسیب میبینی این یک واقعیته :)
هر رابطه ای آسیب داره اما منظورم چیزهایی هست که به چشم خیلی واضحه!

متوجه کردن دیگران و کمک بهشون هم راه سختی هست بنظرم که یک هنر هست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد