یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

دغدغه یک کنکوری! 12

گوبا چند سال پیش یک وبلاگی رو پیدا میکنم و بعد خیلی زود نویسنده میاد میگه میخوام گروه بزنم بیاین اونجا باهم آشنا شیم :)) منم میرم تو گروهه و بعد وسطا نویسنده قهر میکنه میره و اما اون گروهه و اعضاش همچنان هستن و منم توی گروه هستم و حسابی باهم دوست شدیم :)))


نویسنده محترم وبلاگ توی چنل تلگرامیش نوشته داره طلاق میگیره و این چند روز خانمای گروه همه صحبتشون تحلیل زندگی خودشون و نویسنده هست و..... 

تا جایی که کار رسید به اینکه بهتره قبل ازدواج چه وکالت هایی رو خانم از آقا بگیره! 

منم گوشام و تیز کردم یکی از اعضای گروه که از قضا وکیل هست اون لیست رو بفرسته برامون و منم سیوش کنم داشته باشم برا روزهای احتمالی :)


راستیش این خانوما انقدر غر زدن از شوهراشون و شرایط و قانونی که برای جدا شدن ازشون حمایت نمیکنه .. من به سرم زد ا صلا قید ازدواج رو بزنم و نیوفتم تو این همه دردسر!!!  

بعد یکیشون به یکی از دخترای مجرد گروه گفت معطل نشین برای اینکه تقدیر برات یکی رو رقم بزنه بلکه خودت خوب بگرد.. 

منم خواستم قضیه رو باز کنن و منظورشون از  خوب بگرد رو بگن :) 

یکیشون گفت هرچقدر میتونین تجربه کسب کنید در چهارچوب های خانوادگی و شخصی و... 

یکیشونم گفت وارد رابطه بشید تا وقتی وارد رابطه نشید نمیدونید چی به چیه! 


راستش با اولی موافقم و با دومی هم دارم موافق میشم ... در واقع همون قضیه شنیدن کی بود مانند دیدن هست :))


...

داشتم به این فکر میکردم  که کسی جرئت نداره بیاد بهم پیشنهاد بده رابطه ای رو شروع کنیم و دلمم نمیخواد شل کنم :) 

باید شجاعتش رو داشته باشه احتمالا  


البته اون خانم دومیه این رو هم گفت که نکته سنج باشید و حواس جمع و سخت گیر :)))) 


دگ همین...


...

امروزم درصدام تعریفی نداشت ؛ ) خدایااااااا! !! بخیر بگذرون :))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد