یک شیدای سرخ‌پوست
یک شیدای سرخ‌پوست

یک شیدای سرخ‌پوست

دغدغه یک کنکوری! 14

خب الحمدلله رب العالمین ، کنکور ارشد و دادم تموم شد


والا به جز زبان بقیه درسا فکر میکنم متوسط رو به خوب زدم! ولی تا ببینیم ضد حال نخوریم ایشالله


دوستام که همه بعد کنکور قنبرک زده بودن :( یکی حرف نمیزد، یکی حوصله نداشت، یکی گریه  میکرد!!!! 

من؟؟؟

من معمولی بودم! کلا حسی نداشتم :(( ینی فکر میکردم حالا انقدرم غمناک نبود!!! 


خلاصه هیچی دگ :)) اینم از کنکور ارشد :)

باورم نمیشه کنکور ارشد دادم!!! ینی همین بود لیسانس؟؟؟؟؟؟؟


تو ذهنم لیسانس و ارشد و کنکور ارشد و ... خیلی بزرگ بود! ولی الان میبینم هم خیلی نزدیکن و هم آنقدر بزرگ نیستن! البته من تو هر مقطع از زندگی به مقطع قبلیم گفتم همییین؟؟؟؟؟ 


...

فردا خیلی از دوستای معماریم کنکور دارن، براشون آرزوی موفقیت دارم :) 

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم یکشنبه 9 تیر 1398 ساعت 16:28 http://dream-life.blogsky.com

سلام سلام
آره مرجان میبینی چقدر همه چی داره زود میگذره؟۴سال از درسمون تموم شد...
اتفاقاتی که تو ذهنمون خییلی بزرگ و عجیب بودن...الان که بهش رسیدیم هی با خودمون میگیم همین بود؟؟؟
تازگیا حس میکنم باید ی هدف خیلی بزرگ واسه خودم بذارم که به این راحتی بهش نرسم و بلکه همیشه برام مقدس بمونه
ایشالا نتیجش همون سه که میخوای
اون روز که صحبت کردیم باهم... خاطرات قدیمی واسم زنده شد...بعد مدت ها سر زدم به وبم...

سلام عزیز دلم

دقیقا من همیشه تو هر برهه ای میگم همین بود؟؟

وای منم... منم دقیقا چنین چیزی میخوام.. باید یک چیز بزرگ و سخت برگزینیم که یک مقدار غیر قابل تصوری فشار بهمون بیاد که هیچ وقت یادمون نره و بعد رسیدن بهش نگین همین بووود؟؟؟

قربونت عزیز دلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد