ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چقد دلم نوشتن میخواد و چقد وقت نیست !
فردا مینویسم :))
زدم ترکوندم امتحان نظری نقشه رو ! استاد خودشم فهمید ...
متلک بارونمون کرد ما هم همراهیش کردیم بس که خووووب نوشتیم :|
البته سوالاش مثل همیشه شوک برانگیز بود !!!
و غر غرهامون سر جلسه مبنی بر سخت بودن سوالا یا پیغام همیشگی ساکت باش :/ جواب داده شد و پوکر شده و دگ چیزی نگفتیم !!!
معماری ها بعد امتحانشون گریه میکردن:///
بندگان خدا با "نون" تا حالا درس نداشتن رفته بودن تو شوک که این امتحان بود یا تست هوش !!!
فعلا شب خوش ^____^
چقد دلم میخواست امشب ی پست طولانی اینجا آپ کنم اما چه کنم که درس جانمان طول کشید و مجبور بودم واسه نهار فردا غذا درست کنم (حس خوردن غذای تکراریه سلف فردا نیست :) ) و کلا این شد که الان ساعت 2 شب هست و من تازه فرصت کردم بتونم بیان و چند سطری بنویسم !!
از یکشنبه تا چهارشنبه هر روز امتحان دارم و به واقع لههه :)
باشد که رستگار شویم :))
...
هنوز فکر کردن ب اتفاق دیروز قلبم رو چنگ میزنه !
یکی به بی عرضه گان مملکتی بگه شما که سیستمت عرضه نداره تو دو روز آوار برداری رو انجام بده و اون بندگان خدا رو از اون جهنم در بیاره پس غلط میکنی که ادعای مدیریت منطقه رو داری ... ( خیلی ببخشید اما اولا اینجا وب خودم هست و دوما حقیقت رو باید گفت )
هنوز باورم نشده اون تو کسی هست ... هنوز بی عرضگی برام هضم نشده !
همه ی این کارهایی که میکنن، پشتبندش کارهای رودی جولیانی یادم میاد که بعد اینکه برج های دوقلوی نیویورک رو زدن چه کرد بعد مقامات ما چه میکنن ! هر روز دارم ازشون متنفر تر میشم !!!
.
.
..
شب خوشش :)))
فکر میکنم اینکه بدونیم ی آتش نشان که بیرون بوده بعد از ریزش ساختمون داد میزده ولم کنید باید همکارهام رو نجات بدم ... کافی باشه !!!
دلم برای صاحب های اون ساختمون نمیسوزه ! دلم واسه آتش نشان ها میسوزه !
گریه هام و کردم این بغض همچنان باهامه ولی مگ دردی دوا میکنه؟؟؟؟
لعنت ب همه ی آدمای احمق !!!
بقول اخوان : شبی که لعنت از مهتاب میبارید !
آره واقعا همین امشبه ؛ چقد تلخی داره !!